چلیپا
این وبلاگ ترکیبی از دلنوشته های خودم و مطالبی در رابطه با موضوعات مورد علاقه و جذاب برای خودم می باشد.
نويسندگان
مولوی
 

بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای

سر همانجا نه که باده خورده‌ای

چونک از میخانه مستی ضال شد

تسخر و بازیچهٔ اطفال شد


موضوعات مرتبط: ادبی ، شعر ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:مولانا,مثنوی معنوی,دفتر اول مثنوی,جلال الدین, ] [ 9:41 ] [ رهگذر ]

اوتیسم، یک اختلال رشد است که در سه سال اول زندگی ظاهر می گردد. این بیماری با تاثیر بر روی مغز کودک، رفتارهای اجتماعی و مهارت ارتباط برقرار کردن را مختل می کند.

علت واقعی این بیماری هنوز مشخص نیست، اما مطالعاتی در رابطه با دلیل بروز این بیماری در حال انجام است.

به نظر می رسد مساله ژنتیک مهم باشد. برای مثال دوقلوها بیشتر دچار این بیماری می شوند تا یک برادر و خواهر. اختلال کروموزومی و مشکلات عصبی در افراد اوتیسمی مشاهده شده است.

 


موضوعات مرتبط: اخبار ، فرهنگی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 25 بهمن 1393برچسب:بیماری,اوتیسم,بیماری های خاص,خاص, ] [ 9:32 ] [ رهگذر ]

 

کسی که ندای درونی خود را می شنود، نیازی نیست که به سخنان بیرون گوش فرا دهد.

.
.
.

عاشق خام میگه: چون به تو نیاز دارم دوستت دارم
عاشق پخته می گه : چون دوستت دارم بهت نیاز دارم


موضوعات مرتبط: پیامک ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 بهمن 1393برچسب:ادبی,جملات زیبا, ] [ 10:16 ] [ رهگذر ]

   

 

 


موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:گذشتن عمر,حرف زدن,حرف بیهوده,وقت تلف کردن, ] [ 10:10 ] [ رهگذر ]

  

 

از کسی پرسیدند: «چند سال داری؟»
گفت:«هجده، هفده، شاید شانزده، احتمالا پانزده…!»
رندی گفت: «از عمر چرا می دزدی؟ این طور که تو پس پس می روی، به شکم مادرت باز می گردی!»


موضوعات مرتبط: پیامک ، ادبی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 18 بهمن 1393برچسب:مولانا,جملات مولانا,جملات زیبا, ] [ 8:46 ] [ رهگذر ]

زمانی که در ظلمت سرای دل به زیر تک درخت جداییها می نشینی و سر در گریبان غم فرو می بری خواهی دید که تنها چراغ مهر و عشق طریق صعب را برایت هموار خواهد نمود و رمز کلید خوشبختیت خواهد شد.

آنگاه که دل از دیگران برمی کنی و همه چیز را بر باد رفته می پنداری و مهر کسی در دل نمی پروری ساعتی تعمّق برایت سرانجام خوبی خواهد داشت امّا هرگز دل از یاد خدا مگسل که یادش آرام بخش دلهاست.

دل سراچه ی الفت است مادامی که دستهای سرد رخوت آن را ملموس خویش نساخته و کینه و نفرت اندوده از ظلمتش نسازد.

بهار زیباست اگر خزان چهره ی عیشش را به طیش مبدّل نکند.

فریاد خوب است امّا فریادی که توام با امید به زندگی و عشق ازلی باشد. 

شبی با محــــــرم رازی بگفتـــم           غم دل را به آب دیده شستم

دریغا این خزان با من چه ها کرد           درون درد و رنج ســینه خفتم

 

                                                               شعر و متن از: سالک مراد


موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 12 بهمن 1393برچسب:دل,خدا,سالک مراد,محرم راز, ] [ 12:10 ] [ رهگذر ]
 
روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند ...
.

موضوعات مرتبط: ادبی ، داستان ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 بهمن 1393برچسب:بخشندگی,کوروش کبیر,کوروش بزرگ,کورش,فنقیه, ] [ 7:20 ] [ رهگذر ]

در ژاپن سگ معروفی با نام هاچیکو به دنیا آمد که زندگی و منش او به افسانه ای از یاد نرفتنی بدل گشت. هاچیکو سگ سفید نری از نژاد آکیتا که در اوداته ژاپن در نوامبر سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد. زمانی که هاچیکو دو ماه داشت به وسیلۀ قطار اوداته به توکیو فرستاده شد و زمانی که به ایستگاه شیبوئی میرسید قفس حمل آن از روی باربر به پائین می افتد و آدرسی که قرار بود هاچیکو به آنجا برود گم می شود و او از قفس بیرون آمده و تنها در ایستگاه به این سو و آن سو میرود در همین زمان یکی از مسافران هاچیکو را پیدا کرده و با خود به منزل میبرد و به نگهداری از او می پردازد.این فرد پروفسور دانشگاه توکیو دکتر شابرو اوئنو بود.

پروفسور به قدری به این سگ دلبسته می شود که بیشتر وقت خود را به نگهداری از این سگ اختصاص می دهد. دور گردن هاچیکو قلاده ای بود که روی آن عدد ۸ نوشته شده بود (عدد هشت در زبان ژاپنی هاچی بیان می شود و نماد شانس و موفقیت است) و پروفسور نام اورا هاچیکو می گذارد. منزل پروفسور در حومه شهر توکیو قرار داشت و هر روز برای رفتن به دانشگاه به ایستگاه قطار شیبوئی میرفت و ساعت ۴ برمی گشت. هاچیکو یک روز به دنبال پروفسور به ایستگاه می آید و هرچه شابرو از او می خواهد که به خانه برگردد هاچیکو نمی‌رود و او مجبور می شود که خود هاچیکو را به منزل برساند و از قطار آن روز جا می ماند.

 
در زمان بازگشت از دانشگاه با تعجب می بیند هاچیکو روبروی در ورودی ایستگاه به انتظارش نشسته و با هم به خانه برمیگردند از آن تاریخ به بعد هرروز هاچیکو و پروفسور باهم به ایستگاه قطار میرفتند و ساعت ۴ هاچیکو جلوی در ایستگاه منتظر بازگشت او می ماند، تمام فروشندگان و حتی مسافران هاچیکو را می شناختند و با تعجب به این رابطۀ دوستانه نگاه میکردند. در سال ۱۹۲۵ دکتر شابرو اوئنو در سر کلاس درس بر اثر سکتۀ قلبی از دنیا میرود، آن روز هاچیکو که ۱۸ ماه داشت تا شب روبروی در ایستگاه به انتظار صاحبش می نشیند و خانوادۀ پروفسور به دنبالش آمده و به خانه میبرندش اما روز بعد نیز مثل گذشته هاچیکو به ایستگاه رفته و منتظر بازگشت صاحبش می ماند و هربار که خانوادۀ پروفسور جلوی رفتنش را می گرفتند هاچیکو فرار میکرد و به هر طریقی بود خود را رأس ساعت ۴ به ایستگاه میرساند. این رفتار هاچیکو خبرنگاران و افراد زیادی را به ایستگاه شیبوئی می کشاند، و در روزنامه ها اخبار زیادی دربارۀ او نوشته می شد و همه میخواستند از نزدیک با این سگ باوفا آشنا شوند. هاچیکو خانوادۀ پروفسور را ترک کرد و شبها در زیر قطار فرسوده‌ای میخوابید، فروشندگان و مسافران برایش غذا می آوردند و او ۹ سال هر بعد از ظهر روبروی در ایستگاه منتظر بازگشت صاحب عزیزش میماند و در هیچ شرایطی از این انتظار دلسرد نشد و تا زمان مرگش در مارس ۱۹۳۴ در سن ۱۱ سال و ۴ ماهگی منتظر صاحب مورد علاقه‌اش باقی‌ماند  
وفاداری هاچیکو در سراسر ژاپن پیچید و در سال ۱۹۳۵ تندیس یادبودی روبروی در ایستگاه قطار شیبوئی از او ساخته شد.

تا امروز تندیس برنزی هاچیکو همچنان در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت پروفسور است.

 
در زمان جنگ جهانی دوم تندیس تخریب شد و در سال ۱۹۴۷ دوباره تندیس جدیدی از هاچیکو در وعدگاه همیشگی اش بنا شد، اگرچه این بنا حالت ایستاده داشت و به زیبایی تندیس اول نبود، اما یادبودی بود از وفاداری و عشق زیبای هاچیکو برای مردم ژاپن؛ در سال ۱۹۶۴ تندیس دیگری از هاچیکو همراه با خانواده ای که هرگز، انتظار و عشق اجازۀ داشتنش را به او نداده بود در اوداته روبروی زادگاهش بنا شد


برچسب‌ها:
[ یک شنبه 6 بهمن 1393برچسب:هاچیکو,ژاپن,دکتر شابرو اوئنو,دانشگاه توکیو, ] [ 7:0 ] [ رهگذر ]

آدم و شیطان


موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 5 بهمن 1393برچسب:آدم,شیطان,سجده, ] [ 10:55 ] [ رهگذر ]

 


موضوعات مرتبط: عکس ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 9 بهمن 1393برچسب:, ] [ 10:26 ] [ رهگذر ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب